loading...
سایت رسمی حسین احمدی
حسین احمدی بازدید : 185 دوشنبه 20 خرداد 1392 نظرات (0)

Take courage in learning! : Part 2

(نقش اعتماد بنفس در یادگیری)

قسمت دوم

بحث من در مورد این است که قدرت روح و مغز انسان و توان یادگیری او بیشتر از آن است که در عمل از آن استفاده می کند؛ و دانش آموزان و دانشجویان ما باید بیشتر به خود اعتماد نمایند و توانایی های خدادادی شان را جدی تر در عمل مورد استفاده قرار دهند و در این خصوص پا فشاری و استقامت نمایند تا با اقتدار طعم شیرین موفقیت در تحصیل را بچشند؛ و اینک خاطره و شاهد مثال دوم را که اشاره به همین موضوع دارد، به شما تقدیم می نمایم.

 

خاطره دوم: "سال ها پیش که لیسانس فلسفه را از دانشگاه تهران گرفتم بلافاصله و بدون این که مطالعه ویژه ای داشته باشم(یعنی با همان مطالعات دوره لیسانس) در کنکور فوق لیسانس همان رشته شرکت کردم. روز کنکور دانشجویان دختر و پسر پشت در سالن منتظر شروع امتحان بودند و بیشترشان استرس داشتند؛ بعضی از آن ها ششمین سال و یکی هم  نهمین سالی بود که پشت سد کنکور فوق لیسانس مانده بودند! برای امتحان، اساتید چهارسوال تشریحی داده بودند و مدت زمان پاسخگویی به هر سوال دو ساعت  بود. رقابت واقعی بین آن هایی بود که  هر چهار سوال را پاسخ می دادند و اگر کسی پاسخ یکی از سوال ها را نمی داد، بدون شک مردود می شد!  در سالن باز شد، دانشجویان در جاهای خود قرار گرفتند و برگه  های سوال بین آن ها توزیع شد. اولین سوال، آه از نهاد همه درآورد؛ یک سوال سخت از فلسفه هگل بود، و تقریبا هیچکدام از بچه ها آمادگی پاسخ دادن به آن را نداشتند؛ چون، اساتید گفته بودند از فلسفه هگل سوال نمی آید! دخترهای دانشجو بیشترشان شروع به گریه کردند و پسرها هم با عصبانیت خودکارهایشان را روی زمین کوبیدند و صدایشان بلند شد و به اعتراض گفتند قرار نبوده از فلسفه هگل سوال بیاید؟!

مدتی بین برگزارکنندگان و دانشجویان بحث درگرفت؛ من هیچ چیز نگفتم بلکه نگاهی به سوال انداختم و شروع کردم به خوردن بیسکویتی که سر جلسه امتحان داده بودند و در همان حال، با آرامش و اعتماد بنفس خاصی با خود می اندیشیدم که من باید پاسخ این سوال را به بهترین شکل ممکن بدهم؛ و باید پاسخ دادن به آن را مدیریت کنم و به هیچ وجه از آن نترسم؛ و واقعا هم نمی ترسیدم. بعد، آرام شروع کردم به نوشتن پاسخ و ساعتی بعد، به جای 4 صفحه، 6صفحه پاسخ برای آن سوال نوشته بودم!

نوبت دوم امتحان، فردای همان روز بود و در آن روز نیز یکی از سوال ها  که سوال زبان تخصصی بود، داد و فریاد همه را بلند کرد! سوال زبان تخصصی از فلسفه ادموند هوسرل پدیدار شناس آلمانی، انتخاب شده بود؛  در حالی که در دوره لیسانس هیچ کس درباره فلسفه هوسرل چیزی نخوانده بود!؟  من فارغ از اعتراض و سر و صدای بچه ها، شروع کردم به خوردن کیکی که سر جلسه امتحان داده بودند و در همان حال، سوال را ورانداز کردم و تصمیم خود را گرفتم. سوال، واقعا سوال مشکلی بود، با اصطلاحات تخصصی فراوانی که مربوط به فلسفه هوسرل می شد. من خیلی جدی و با جرأت، یک بار متن انگلیسی سوال را از اول تا آخر خواندم؛ سوال، خیلی سخت بود ولی، من اصلا به روی خودم نیاوردم؛ بلکه در ذهن خود، سوال را مخاطب قرار دادم و شروع به صحبت کردن با سوال کردم؛ کمی هم سر به سرش گذاشتم و در آخر، خطاب به سوال گفتم: " خوب گوش کن ببین چی می گم! تو اگر فیل هم باشی، من با قدرت فکر و مغز و روح خودم تو را از پا در میآورم!"

بعد، شروع کردم به خواندن؛ بار اول حدود 20درصد از سوال را فهمیدم و سپس، چند نفس عمیق کشیدم و با اقتدار خاصی برای بار دوم سوال را به دقت و با صبر و حوصله خواندم؛ این بار 40درصد از سوال را فهمیدم. باز تنفسی کردم و به اطراف نگاهی انداختم. دانشجویانی که برای پاسخ دادن در جلسه مانده بودند بیشترشان کلافه بنظر می رسیدند. من قبل از این که برای بار سوم سوال را بخوانم، به شیوه خود و در ذهنم باز با سوال صحبت کردم! و از او خواستم مقاومت نکند و محتوا و مضمونش را برای من آشکار نماید و آن گاه، برای بار سوم همراه با آرامش و قدرت خاصی سوال را خواندم و... بالاخره حرف هوسرل را فهمیدم؛ آن قدر واضح منظورش را فهمیدم که تصور می کردم خود ادموند هوسرل آنجا نشسته است و دارد مطلب را برای من توضیح می دهد! و... خلاصه با همین روش، در همان سال اول یک ضرب قبول شدم و به مقطع فوق لیسانس صعود کردم."

 از شما خواهش می کنم به این نکته خوب توجه کنید و بدانید که منظور من این نیست که شما درس ها را سرسری بگیرید و یا درس نخوانده امتحان بدهید و اهمیت معلم و استاد را ندانید؛ بلکه منظور من این است که اگر با دروس یا سوالات مشکلی روبرو شدید، خودتان را نبازید و تسلیم نشوید، جرأت داشته باشید و بیشتر راجع به آن فکر کنید؛ در این صورت حتما موفق خواهید شد. اگر به قدرت مغز و روح و به قدرت یادگیری خود اعتماد کنید و وقتی با درس سختی مواجه می شوید خود را ناتوان نبینید و عقب نشینی نکنید و برعکس، بایستید و مقاومت کنید و فکر خود را جدی تر به کار بیندازید، بدون شک همان درس سخت کم کم برای شما آسان می شود؛ آسان و آسان تر...

بنابراین، به همه دانش آموزان و دانشجویان عزیز توصیه می کنم که در یادگیری اعتماد بنفس داشته باشند و نترسند و مطمئن باشند که این قوای مغزی و روحی که پروردگار مهربان به ما عطا کرده است، برای یادگیری بسیار توانا هستند و هرگز در فهمیدن دروس مشکل، کم نمی آورند؛ و شما هم باید با اعتماد بنفس بالا، پشت آن ها بایستید و در مقابل هیچ کتاب درسی خود را ناتوان ندانید و بلکه در برابر قدرت یادگیری خود، آن کتاب را کوچک و آسان و دست یافتنی بدانید، تا قوای روحی و مغزی شما با نفوذ در عمق آن، منظور و پیامش را به خوبی درک نمایند.

از وزارت محترم آموزش و پرورش نیز تقاضا می کنم به جای بعضی از درس های غیر ضروری(مثل درس روانشناسی عمومی که به آن شکل، بنظر من هیچ فایده ای ندارد) مبحث و درس "شیوه های مطالعه و یادگیری" را از ابتدای دوره اول متوسطه به دروس دانش آموزان اضافه نمایند و ضمن آموختن بهترین و آسان ترین راه های یادگیری، از توانایی های مغزی و روحی انسان برای یادگیری هم سخن بگویند و از شاهد مثال های فراوان استفاده کنند؛ تا توان یادگیری را در دانش آموزان دوچندان نمایند. اضافه کردن چنین درس و بحثی به دروس رسمی به عقیده بنده، باید با اولویت صورت گیرد؛ چون هدف آموزش و پرورش این نیست که محفوظات دانش آموزان را زیاد کند، بلکه می خواهد قدرت و توان یادگیری آن ها را افزایش دهد. و به همین جهت، باید در دوره متوسطه، شیوه های مطالعه و یادگیری را جدی گرفت و نسبت به آن توجه خاصی مبذول داشت.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 38
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 55
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 97
  • بازدید ماه : 222
  • بازدید سال : 921
  • بازدید کلی : 67,233