loading...
سایت رسمی حسین احمدی
حسین احمدی بازدید : 221 شنبه 04 مهر 1394 نظرات (1)

چند تن از دوستان خوب از من خواسته اند در باره تکنیک مرگ اختیاری مطالبی بنویسم و بنده هم تصمیم گرفتم در این نوشته کوتاه این نکته را شرح دهم که از کجا این تکنیک به ذهنم خطور کرد و چه چیزی برای اولین بار ایده آن را در ذهن من ترسیم نمود.

این موضوع برمی گردد به سال های دور زمانی که من سنین کودکی(هفت هشت سالگی) را سپری می کردم. در آن زمان بود که روزی از روزها به اقتضای کودکی تصمیم گرفتم خودم را به بیحالی و مردن بزنم تا بیشتر پیش مادرم- خدا بیامرز- عزیز بشوم و او رسیدگی بیشتری به من کند و بیشتر هوای مرا داشته باشد.

با همین نیت به صورت بیحال روی زمین دراز کشیدم طوری که مادرم متوجه شود که من بیحال شده ام و فکری به حال من بکند. اتفاقا مادرم متوجه شد و دست مرا گرفت و دستی هم به سرم کشید و پرسید: مادر جان چه شده است چرا بیحال شده ای؟! و این سوال را چند بار به شکل های مختلف از من پرسید و هر بار من توجهی نکردم و سعی کردم بیحالی خود را برجسته تر کنم تا حدی که..... مادرم ترسید و مادر بزرگم- خدا بیامرز- را صدا کرد و حال مرا به او نشان داد. مادر بزرگم هم بر بالین من نشست و  چند بار مرا صدا کرد و تکان داد و من هیچ واکنشی از خود نشان ندادم.

آن ها این بار بیشتر ترسیدند و پدر بزرگم- خدا بیامرز- را صدا زدند و او هم آمد و کمی آب به صورت من پاشید و چند سیلی هم به صورت من نواخت تا مرا به هوش آورد و من باز هم هیچ واکنشی از خود نشان ندادم؛ و بعد کارم از بیحالی گذشت و تصمیم گرفتم خودم را خیلی جدی به مردن بزنم! و از شما چه پنهان که چاره ای هم نداشتم چون باید بازیی را که شروع کرده بودم تمام می کردم والا یک کتک مفصل می خوردم. رفته رفته کار به جایی کشید که رفتند عمه ام- خدا بیامرز- که در همسایگی ما سکونت داشت، را هم صدا کردند و او هم سراسیمه وارد حیاط ما شد و با جیغ و داد خودش را روی من انداخت و سعی کرد با تکان تکان دادن من و خدا و پیغمبر(ص) را صدا کردن مرا به هوش آورد و به حیات دنیوی بازگرداند.

اما من که عمیقا خودم را به مردن زده بودم باز هیچ واکنشی از خود نشان ندادم؛و البته پر واضح است که در وضعیت بدی هم گرفتار شده بودم  و خیلی ترسیده بودم و نمی دانستم چه کار کنم ولی این را می دانستم که اگر به سادگی از جای خود بلند شوم آن ها خواهند فهمید که این ها همه بازی و نمایش بوده و آن وقت خدا می داند که چه بلایی به سر من می آوردند؟!

 مدتی مقاومت کردم و خود را از هوش رفته و مرده نشان دادم ولی ناگهان دیدم که کم کم حالم هم دارد مثل مرده ها می شود و احساس کردم که دیگر به سادگی اگر هم بخواهم نمی توانم از خود واکنشی نشان دهم، و خلاصه در وضعیتی قرار گرفتم که واقعا نیاز به کمک داشتم و گیر افتاده بودم؛ و اگر این وضعیت ادامه پیدا می کرد شاید واقعا هم می مردم و یا کارم به بیمارستان کشیده می شد. به هر حال، آن روز خانواده ام با تلاش بسیار و با دادن مشت و مال و خوراندن شربت و گلاب و این جور چیزها مرا به حال آوردند و نجاتم دادند و اتفاقا بعد از آن تا مدتی هم در خانواده عزیزتر شدم و از مزایایش استفاده کردم.

 

بزرگ که شدم به دنبال تلاش هایی که برای هیپنوتیزم و تله پاتی و امثال این ها می کردم روزی فکری به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم همان نمایش مردن فرضی را انجام دهم و آثارش را در سنین بزرگسالی تجربه کنم و چند روز پیاپی هم آن کار را  انجام دادم و دیدم که خوب جواب می دهد و در اثر این مردن فرضی و ساختگی، کم کم آثار و احوال مردگان به من دست می دهد و ....؟؟ از این جا بود که تکنیک مرگ اختیاری را ابداع و ظرف 5 سال با تست کردن آن روی خودم و بعضی از دوستان نزدیک آن را کامل نمودم. امیدوارم از این خاطره لذت ببرید.

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط غلامحسین علی محمدی در تاریخ 1394/07/08 و 9:51 دقیقه ارسال شده است

حسین جان سلام و عرض ارادت .مقاله شما را خواندم و فهمیدم مقاله در عین سادگی بسیار عمیق است و بهره مند شدم .
حسین جان سئوالی از حضورتان دارم و آن اینکه: آیا تشابهاتی بین تکنیک مرگ اختیاری با غرق مصنوعی که به نوعی منجر به مرگ مصدوم می شود که این روش توسط شکنجه گران اسرائیلی و آمریکایی برای اعتراف گرفتن از زندانیان اعمال می شود وجود دارد؟ .آیا در این روش شخص تمام مراحل مرگ اختیاری را طی می کند و میمیرد و شکنجه گر او را برمی گرداند؟ و اگر مرگ مصنوعی است چرا شکنجه تلقی می شود مگر درد می کشد ؟و چرا اسرائیلی ها از این روش استفاده می کنند و چه هدفی دارند؟ آیا قصدشان آزار رساندن است یا اینکه در آن حالت شخص را تحت نفوذ و اراده خود می گیرند تا به اطلاعاتی دست یابند؟ ممنون میشم راهنایی بفرمایید. با تشکر غلامحسین علی محمدی
پاسخ : سلام آقای علیمحمدی ارادتمندم.
غرق مصنوعی هانطور که فرمودید یک روش وحشیانه شکنجه است مثل اینکه گلوی کسی را بگیرند و فشار دهند و تا مرز خفه شدن او را پیش ببرند و بعد رهایش کنند و دوباره از نو شروع کنند. اما در تکنیک مرگ اختیاری یک شخص با اختیار خود تمام مراحل مرگ و عبور از دنیا را تجربه می کند تا وارد جهان غیب شود و نادیدنی ها را ببیند. این موضوع را حضورا بیشتر توضیح خواهم داد.


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 38
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 48
  • بازدید ماه : 37
  • بازدید سال : 736
  • بازدید کلی : 67,048