loading...
سایت رسمی حسین احمدی
حسین احمدی بازدید : 3716 چهارشنبه 01 آذر 1391 نظرات (0)

About gullible people

دربین ما یا در بین اعضای خانواده، فامیل، محل سکونت، محیط کار و مراکز تحصیل، افرادی زندگی می کنند که به اصطلاح " ساده لوح " خوانده می شوند. این ها خیلی صاف و ساده وشفاف اند؛ و البته صاف و سادگی شان بیشتر از حد طبیعی است. آن قدر که ممکن است بعضی از مردم در مواردی آن ها را " احمق وابله" بدانند! چون، افراد زیرکی نیستند و حرف و عمل شان گاهی پخته و سنجیده به نظر نمی رسد.

این افراد احساس شان را به راحتی بیان می کنند و حرف دلشان را می زنند و معمولا چیزی را پنهان نمی کنند؛ مثلا اگربرای ناهار یا شام در یک جمع یا یک مهمانی باشند و از غذایی خوش شان نیاید، راحت کنار می روند و آن را نمی خورند یا این که به نان و ماست و سالاد و..... اکتفا می کنند؛ و اگر به آن ها اصرار کنید  که بخورند، خیلی رک و راست – و بدون این که قصد ناراحت کردن شما را داشته باشند – اظهار می کنند که آن غذا را دوست ندارند! 
 در حالی که افراد زیرک با ملاحظه کاری، رعایت جمع حاضر یا صاحب خانه را می نمایند و به همین جهت غذایی که مورد علاقه شان نیست را یا می خورند و یا اگر نتوانند بخورند، عذری می آورند که مورد قبول باشد و به کسی برنخورد. البته، اگر دقت کنید این افراد، یعنی ساده لوحان، برای اداره زندگی شان و انجام کارهای روزمره خود هیچ مشکلی ندارند و از عقل و شعور لازم برخودارند؛ و تنها مشکلی که(از نظر ما) دارند این است که بدون ملاحظه ی شرایط و جمع، حرف دلشان را می زنند و احساس شان را بیان می کنند و اگر کار معقولی را بپسندند، آن را انجام می دهند، اگر هم دوست نداشته باشند ، انجام نمی دهند؛ و لو این که مورد سرزنش جمع و اطرافیان قرار بگیرند!
 ما – متاسفانه- معمولا این گونه افراد را تحمل نمی کنیم و آن ها را مورد طعن و کنایه قرار می دهیم و برچسب هایی از قبیل : " احمق، ابله، خل، چل و دیوانه " را نسبت به آن ها روا می داریم و گاهی هم عصبانی می شویم و به آن ها پرخاش می کنیم و با الفاظی مثل " نفهم و بی شعور " مخاطب قرارشان می دهیم (؟!).

من بر اساس مطالعات و دقت هایی که در طی چندین سال روی چنین افرادی داشته ام عقیده ام این است که همه ما باید در رفتارمان با افراد ساده لوح تجدید نظر کنیم؛ باورم این است که همه ما در اشتباه هستیم و باید – به قول سهراب – چشم هایمان را بشوییم و جور دیگری به این گونه افراد نگاه کنیم؛ باید رابطه خودمان را با آن ها مورد باز نگری قرار دهیم؛ رفتار ما (کنش- واکنش) نسبت به آن ها باید تغییرکند؛ ما نباید به خاطر ملاحظه ی جمع، آن ها را تحت فشار قراردهیم و به آن ها توهین کنیم؛ چون رفتار آن ها غیرمعقول نیست! فقط کمی(در مقایسه با رفتار دیگران )غیر عادی است. مردم عادتا ملاحظه کارند و رفتار و گفتار رک و شفاف را خوش نمی دارند و آن را نادرست می دانند و ما هم به خاطر آن ها ... !؟
 ما حق نداریم آن ها را تحت فشار قرار دهیم تا تمام گفتار و رفتارشان مثل ما و مورد خوشایند دیگران باشد. با این کار، ما حفظ ظاهر می کنیم ولی، آزادی و آسایش آن ها را محدود یا سلب می کنیم! بگذارید آن ها زندگی شان را بکنند. آن ها کاری به کار ما ندارند، ما هم کاری به کار آن ها نداشته باشیم؛ یعنی مزاحم شان نشویم و مورد اذیت و آزارشان قرار ندهیم. آن ها دارند زندگی شان را می کنند؛ خیلی زیبا و قشنگ، خیلی زلال وشفاف و خیلی لطیف؛ مثل برگ گل! آن ها مثل گل هستند؛ لطیف و ساده. مثل ابر و باران اند، مثل آسمان، مثل زمین، مثل آب، مثل خاک، مثل رود، مثل دریا، مثل صحرا ، مثل جنگل ! مثل این ها زلال اند و، هر چه هستند و هر چه حس می کنند همان را نشان می دهند... 
باران همیشه باران است و هیچ گاه نمی گوید من ابر هستم! ابر هم هیچگاه نمی گوید من باران هستم! دریا هرگز نمی گوید من خشکی هستم! خشکی هم هرگز نمی گوید من دریا هستم! زمین هیچ وقت نمی گوید من آسمان هستم! آسمان هم هیچ وقت نمی گوید من زمین هستم! هر چه هستند خیلی رک و زلال و شفاف همان را می گویند؛ ملاحظه کاری ندارند. افراد ساده لوح هم همین طورند؛ مثل جریان زندگی و طبیعت صاف، ساده و زلال اند. نمی توانند واقعیت را پنهان کنند و بنا به مصلحت چیزی را بگویند که واقعیت ندارد یا به آن اعتقاد ندارند. به همین دلیل،زندگی را بهتر از ما می فهمند و آن را خیلی بهترحس می کنند و با آن مانوس تر و به آن نزدیک ترند؛ خیلی نزدیک تر!

ما از زندگی خیلی دور شده ایم؛ دیگر زبان زندگی، ابر، باد، باران ، خشکی، دریا، خورشید و ماه را درک نمی کنیم!  زندگی ما شده پر از ملاحظه کاری و و چشم و هم چشمی و دهان بینی! نگاه می کنیم ببینیم مردم فلان چیز را می پسندند یا نه، و جستجو می کنیم ببینیم دیگران چه کار می کنند تا ما هم همان کار را بکنیم و عقب نیفتیم؛ مردم شده اند معیار و ملاک گفتار و رفتار ما!

به خاطر همین، افراد ساده لوح را که کاری به خوش آمدن- بد آمدن مردم ندارند و با شفافیت و زلالی حرف شان را می زنند یا احسا س شان را بیان می کنند، تحت فشار قرار می دهیم و آن ها را سرزنش می کنیم؛ در حالی که وجود این ها در کنار ما واقعاً غنیمت است. چون، بسیار شفاف، لطیف و فوق العاده هستند. آن قدر ساده و طبیعی هستند که گویی خود زندگی، و تجلی عریان طبیعت اند، که به صورت آدمی در کنار ما ظاهر شده اند! انگار گل ها و گیاهان زیبا و دریای آبی آرام اند که به شکل انسان با ما زندگی می کنند، و خیلی ساده و با صداقت، خود را معرفی می کنند و می گویند: " من گل هستم.... من دریا هستم... " یعنی خودشان، عقایدشان و احساس شان را لخت و زلال بیان می کنند و.... 
این بندگان خدا هیچ صلاح و مصلحتی را برتر و مقدم بر راستگویی و بیان واقعیت نمی دارند و نمی دانند. اما ..... اما ما خوشمان نمی آید. ما آن ها را عاقل و پخته و فهمیده نمی دانیم؛ چون، مثل ما زندگی نمی کنند، مثل ما پیچیده و ملاحظه کارنیستند. ما آن هارا به همین دلایل تحت فشار قرارمی دهیم و مدام طعن و کنایه شان می زنیم! ما کسانی را عاقل و فهمیده می دانیم که بنا به ملاحظه کاری و مصلحت، راست بگویند ولی، اگر مصلحت ایجاب نکرد واقعیت را پنهان کنند و دروغ بگویند!
 

آیا هیچ وقت به این نکته ی ظریف فکر کرده اید که شاید خداوند این گونه افراد را خلق کرده است تا الگوی ما باشند!؟ الگوی ما باشند برای یک زندگی درست و سالم. الگو باشند برای یک زندگی پاک، بدون دروغ و دورنگی، و بدون ملاحظه کاری. الگو باشند برای این که ما حقیقت را معیار و ملاک رفتار (کنش –واکنش) خود قرار دهیم نه مردم را! الگو باشند برای یک زندگی آسان، آرام، صاف، ساده و زلال. 
من دراین خصوص قضاوتی نمی کنم و آن را به شما وا می گذارم. اما از شما خواهش می کنم و اصرار می کنم که نگاهی تازه به این افراد به اصطلاح " ساده لوح" داشته باشید و در رفتارتان با آن ها تجدید نظر کنید. آن ها را ابله و احمق نخوانید و ندانید و با الفاظی از قبیل " بی شعور و نفهم " آن ها را مورد خطاب قرارندهید. در برابر گفتار و رفتار آن ها صبور باشید و بیشتر تحمل شان کنید. رعایت کردن آن ها و احترام به آن ها و نظراتشان مقدم است بر رعایت دیگران! آن ها گناهی مرتکب نشده اند بلکه خیلی ساده و زلال نظرشان را اظهار می کنند و قصد توهین هم ندارند.

از زلال بودن آن ها ناراحت نشوید. بعضی ها صدها کار زشت و ناپسند انجام می دهند و در عین حال سرشان را بالا می گیرند و به آن افتخار می کنند و هرگز هم شرمنده نیستند! حالا ما ازاین افراد پاک و ساده لوح می خواهیم به خاطر صاف و سادگی و زلال بودن، شرمنده باشند و به آن ها برچسب های ناروا می زنیم !؟ خواهش می کنم به این افراد بیشتر توجه کنید و قدر آن ها را بدانید!

آن ها جریان شفاف، صاف و زلال زندگی اند. آن ها رحمت اند، آن ها نعمت اند. اگرقدرآن ها را ندانیم.....!؟ باید خیلی مواظب باشیم شاید آن ها آیات پروردگار باشند! بله، آیات پروردگار! آن ها به یقین، از ما به خدا نزدیک ترند و دلشان پاک تر و با صفا تر است. پس به آن ها بی اعتنایی و بی احترامی نکنید و نظراتشان را محترم بشمارید و به آن ها استرس وارد نکنید! 
اگر عاقلانه و با عدل وانصاف، رفتار محترمانه و مناسبی را با آن ها در پیش بگیریم، شاید – به دلیل شفافیت و زلالی – تبدیل به افراد فوق العاده ای شوند و شاید منشأ آثار مهم و بسیار ارزشمند و ماندگاری گردند؛ منظورم این است که افراد زلال و شفاف و ساده لوح برای فوق العاده شدن مهیا ترند!( لطفا به این نکته بیندیشید)
ولی اگر رفتار غیر عاقلانه و غیر منصفانه ای با آن ها داشته باشیم و تحت فشارشان قرار دهیم، مشکلات آن ها و اشتباهاتشان (از نظر ما ) بیشتر و  بیشتر می شود، و زندگی را برای خودشان و ما سخت تر می کنند!
 در پایان، توجه شما را به چند نکته بسیار مهم در همین خصوص جلب می نمایم: 

1- این نکته مسلم است که افرادی که ساده و شفاف اند، ضمن این که بسیار ارجمند و محترم هستند، مناسب کارهای استراتژیک و پیچیده نیستند، چون هرکسی را بهر کاری ساخته اند.

2- توصیه اکید روانشناسان این است که درگفتار و رفتار زلال و شفاف باشید و احساسات معقول خود را رک و راست و بدون ملاحظه دیگران بیان کنید! آیا به نظر شما آن ها به ما توصیه می کنند که افراد احمقی باشیم؟!

3- مردم کشورهای پیشرفته اکثرا رک گو هستند و عقاید و احساساتشان را بدون ملاحظه دیگران بیان می کنند؛ آیا به نظر شما آن ها هم ساده لوح و احمق هستند، یا رفتارشان درست است!؟

4- اگر یک شخص متمول، یک شخص قدرتمند، یک شخص صاحب مقام و منصب، در گفتارو رفتارش – مثل افراد ساده لوح – همیشه رک و شفاف باشد و در هر شرایطی احساسش و حرف دلش را اظهار کند، آیا شما او را هم احمق و ابله و ساده لوح می دانید؟ آیا رفتار و گفتارش را ناپسند، نسنجیده و ناپخته  قلمداد می کنید؟ یا بخاطر ثروت و قدرت و پست و مقامش همه کارها و حرف هایش را طبیعی و بجا و درست می دانید !؟ 

5- با ادب بودن برای تمام آحاد مردم امری لازم و واجب است؛ و طبیعی است که اگر یک فرد ساده لوح هم بر خلاف ادب حرفی زد یا کاری کرد، باید به او تذکر داد و راهنماییش کرد اما، این کار باید خیلی محترمانه صورت گیرد.

شما را با وجدانتان و خدا تنها می گذارم تا خوب به این موضوع بیندیشید ...

همچنین امیدوارم و خواهش و توصیه می کنم از مسئولین کشور و مسئولین مربوطه که به عنوان اولین کشور در جهان، پیشقدم شوند و کانونی برای رشد و آموزش و استفاده از توانایی های بالقوه افراد ساده لوح (که در اعماق پاکی وزلالی شان نهفته است) تاسیس نمایند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 38
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 45
  • بازدید ماه : 34
  • بازدید سال : 733
  • بازدید کلی : 67,045