loading...
سایت رسمی حسین احمدی
حسین احمدی بازدید : 388 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (1)

The wishes of others

سلام! اجازه میدهید در ابتدای این مطلب یک قصه برای شما تعریف کنم؟ قصه ای که دور از واقعیت نیست و اگر خوب نگاه کنید، می توانید نمونه هایی از آن را در اطرافتان مشاهده کنید!... خب؛ یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود؛ یه روزی یه آقای بامعرفت نگاه کرد و دید ته حسابش شش میلیون تومان پول باقی مانده و مدت هاست بدون این که استفاده ای از آن بکند، نمی داند با آن چه کار کند؛ چون، هیچ کدام از نیازهایش با این پول ناچیز برآورده نمی شدند؛ آخه نیازها و آرزوهای او خیلی گران تر و قیمتی تر از این حرف ها بودند!

و ... خلاصه، آقای بامعرفت از دست این پول اندک خسته شده بود و نمی دانست با آن چه کار کند(!!). گاهی هم آرزو می کرد که ای کاش این مقدار پول اندک بی فایده را نداشت و فکرش بیخودی به آن مشغول نمی شد. تا این که.... خیلی اتفاقی فهمید دست و بال یکی از بستگانش خیلی ی ی ی خالی است و بدتر از آن، این که به خاطر شش میلیون تومان، سند خانه  کوچک شان در رهن بانک بود، و آن ها هم توانایی پرداخت اقساط بانک را نداشتند؛ و بزرگترین آرزوی شان که کلی برایش نذر و نیاز کرده بودند، این بود که خدا یه جوری این شش میلیون تومان پول را به آن ها برساند تا تمام اقساط بانک را یک جا بدهند و از شر آن هاخلاص شوند، و سندشان را آزاد کنند!

آقای بامعرفت به محض این که متوجه این نکته شد، اول خیلی جا خورد و به فکر فرو رفت و بعد بدون معطلی حسابش را خالی کرد و آن شش میلیون تومان را به صورت غیر مستقیم و البته خیلی آبرومندانه، به دست آن خانواده رساند و به آن ها تقدیم کرد، و بزرگترین آرزوی آن خانواده را برآورده ساخت؛ و خودش هم از دست آن پول اندک بلا استفاده، خلاص گردید و خیالش راحت شد...

خب، حالا بریم سر اصل مطلب. هرکسی در زندگی برای خودش آرزوهایی دارد؛ چه آن آرزوها دست یافتنی باشند، و چه دست یافتنی نباشند. بعضی از این آرزوها از نیازهای واقعی سرچشمه می گیرند و خیلی از آن ها هم ارتباطی با نیازهای واقعی ندارند؛ به طور مثال گاهی آرزوی کسی این است که یک خانه داشته باشد؛ خب، این آرزو ریشه در یک نیاز واقعی دارد. چون، او خانه ندارد و خانه هم از نیازهای ضروری انسان است. هم چنین گاهی کسی آرزویش این است که برای خودش کسب و کار و شغل و درآمدی داشته باشد؛ این آرزو هم ریشه در یک نیاز واقعی دارد. چون، او کسب و کار و شغل و درآمد ندارد، و داشتن شغل و کسب و کار و درآمد نیز از نیازهای ضروری هر انسان است. همین طور آرزوی داشتن یک وسیله نقلیه و وسایل لازم برای زندگی، و البته داشتن یک همسر خوب و شایسته و.... این ها همه آرزوهایی هستند که ریشه در نیازهای واقعی انسان ها دارند.

به هرحال، واقعی باشند یا نباشند، در فرایند رویارویی با یک آرزو، انسان یا تسلیم محض و منفعل است و برای تحقق آرزویش تلاشی نمی کند و آن را به دست شانس و اقبال و خواب و خیال می سپارد؛ و یا این که اهل کار و تلاش و تفکر و خلاقیت است و برای تحقق آرزویش تلاش می کند؛ و حتی ممکن است برای تحقق خواسته و آرزویش دست به ابتکار و اختراعی هم بزند؛ ابتکار و اختراعی که برای سایر انسان ها هم قابل استفاده و مفید باشد!

کسی که فکر و خیالش را در اختیار آرزوهای بیهوده و دست نیافتنی و غیر واقعی بگذارد، زمان را از دست می دهد در حالی که دارد عذاب می کشد، و پیشرفتی هم نمی کند! هم چنین کسی که برای محقق شدن آرزوهای معقول و واقعی اش تلاشی نکند و دست به ابتکار و خلاقیتی نزند، او هم زمان را از دست می دهد و پیشرفتی نمی کند و جز رنج و عذاب چیزی عایدش نمی شود! آرزویی خوب است که معقول باشد و ریشه در نیازهای واقعی انسان داشته باشد؛ و انسانی ارزشمند است که برای تحقق آرزوهای معقول خود، فکرش را به کار بیندازد و کار و تلاش کند، و دست به ابتکار و خلاقیت بزند...

بگذریم؛ مردم یعنی همین آدم هایی که دور و بر ما هستند، آرزوهای مختلفی دارند و خواسته هایشان گاهی آن قدر با هم متفاوت است که تعجب آور است؛ نگاه کنید:

یکی آرزو دارد فقط یک شغل ساده داشته باشد و دیگری آرزویش به دست آوردن شغل یا پست نان و آب دار چندم(مثلا پنجم) است! یکی آرزویش داشتن یک وسیله نقلیه معمولی است و دیگری که چند وسیله نقلیه دارد، در آرزوی خریدن گران ترین اتومبیل سواری موجود در بازار است! یکی آرزویش این است که شب با شکم سیر بخوابد و دیگری که شکمش خیلی سیر است، آرزو دارد هر شب شامش را در بهترین و گران ترین رستوران شهر بخورد! یکی آرزویش داشتن یک دست لباس آبرومند است و دیگری که لباس های آبرومند زیادی دارد، آرزویش این است که آن قدر لباس های فاخر داشته باشد که نداند کدام یک را بپوشد! یکی در آرزوی به دست آوردن یک همسر خوب است و دیگری آرزویش این است که ای کاش ازدواج نکرده و مجرد مانده بود، و زیر بار این مسئولیت سنگین نمی رفت! یکی بچه ندارد و آرزویش این است که بچه دار شود، یکی چند دختر دارد و آرزویش این است که یک فرزند پسر داشته باشد، یکی چند پسر دارد و آرزویش این است که یک فرزند دختر داشته باشد، و یکی دیگر هم تنها آرزویش این است که ای کاش فرزند یا فرزندانی که خدا به او می دهد، سالم باشند!

یکی آرزو می کند امکاناتی فراهم شود که بتواند چند سال یک بار با خانواده اش به یک سفر تفریحی برود، دیگری آن قدر به سفر رفته است که خسته شده و فقط سفرهای خارجی توپ و درجه یک اغنایش می کند؛ و فقط در آرزوی آن هاست! یکی تنها آرزویش این است که سلامتی داشته باشد، یکی که از نعمت سلامتی برخوردار است، آرزویش این است که بسیار قوی باشد و دیگری که هر دو را دارد، آرزو دارد"سوپرمن یا سوپر وومن" باشد و در دنیا یا حداقل در کشورش همتایی نداشته باشد! یکی محتاج یک دستگاه ساده رادیو و تلویزیون است و آرزویش آن است که یکی از این ها را داشته باشد و دیگری که چند دستگاه از این وسایل صوتی تصویری را دارد، مدام در آرزوی داشتن پیشرفته ترین و جدیدترین انواع این دستگاه هاست! یکی آرزویش داشتن یک خانه و سرپناه (شخصی) است و دیگری که خانه های متعددی دارد، در آرزوی خریدن چندمین و زیباترین باغ ویلای بزرگ است و......!

خلاصه، تنوع و سطح آرزوهای مردم آن قدر زیاد و متفاوت است که حیرت آور است؛ ولی در این میان یک نکته خیلی تکان دهنده تر و عجیب تر است؛ و آن این است که:

گاهی مهم ترین و بزرگ ترین آرزوهای دیگران از جمله کم اهمیت ترین چیزهای است که ما داریم! گاهی آرزوهای بزرگ دیگران جزو داشته های ناچیز و کوچک ماست!گاهی آرزوهای دست نیافتنی دیگران درست کفِ دست ماست! و از نظر ما بسیار پیش پا افتاده و به درد نخور است!!

شما باور نمی کنید؟! باور نمی کنید که گاهی ناچیزترین داشته های ما، داشتنش از بزرگترین آرزوهای دیگران است! شاید آن دوچرخه اضافی که شما دارید، داشتنش بزرگترین آرزوی یک کودک یا یک نوجوان بی بضاعت باشد؛ شاید آن ماشین سالم کهنه ای که در نظر شما ناچیز و بلااستفاده است، معاش یک خانواده را تأمین کند، یا وسیله نقلیه ای باشد که آن ها آرزویش را دارند؛ شاید آن فرش سالمی که به درد شما نمی خورد و کنارش گذاشته اید یا گوشواره و النگویی که دل شما را زده است و فکر می کنید درشأن شما نیست یا آن دستگاه رایانه ای که نیازی به آن ندارید یا گوشی مبایل و... هزاران چیز دیگر که برای شما بلااستفاده و بی ارزش است، نیازها و خواسته ها و بزرگترین آرزوهای دیگران را برآورده کند!

 این موضوع جدا قابل تأمل، مهم و تکان دهنده است! و سزاوار است که ساعت ها و روزها در مورد آن بیندیشیم و فکر کنیم؛ و باید که حداقل دو نکته عملی و کاربردی را از آن استخراج نماییم:

 یکی این که همیشه شکرگذار باشیم و بدانیم و ببینیم که خداوند بزرگ آن قدر به ما نعمت داده است که دیگران حسرت ناچیزترین داشته های ما را می خورند، و آرزوی داشتن آن ها را دارند؛ و دیگر این که بیاییم با بذل و بخشش آن دسته از دارایی های خود که به نظر ما ناچیز و کم اهمیت اند، ولی برای دیگران بسیار مهم، خواستنی، مورد نیاز و حیاتی اند، مرهمی بر دل آن ها بگذاریم و شادشان کنیم؛ تا اندکی به خدا نزدیک تر شویم.

 امیدوارم خودم و شماها همیشه سالم و سلامت و برخوردار از نعمت های الهی باشیم و ضمن شکرگذاری، از مازاد داشته ها و اموال خود، به دیگران یعنی هم نوعان خود کمک کنیم؛ و از برآورده کردن آرزوهای بزرگ دیگران که در نظر ما ناچیز و کوچک و پیش پا افتاده هستند، غافل نمانیم.

یاعلی مدد

برچسب ها آرزوهای دیگران ,
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط فرزانه در تاریخ 1393/11/09 و 4:41 دقیقه ارسال شده است

ضمن سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوارم آقای حسین احمدی گرامی، مطلب خیلی پر مغزی بود،باعث شد ک کمی دیدم و عوض کنم و طور دیگری ب داشته هام نگاه کنم.خییلی ممنون اذین بابت
امیدوارم در سایه حق زندگی آرومی داشته باشید
پاسخ : لطف دارین تشکر


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 38
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 36
  • بازدید ماه : 161
  • بازدید سال : 860
  • بازدید کلی : 67,172