loading...
سایت رسمی حسین احمدی
حسین احمدی بازدید : 526 سه شنبه 07 خرداد 1392 نظرات (0)

Say condolences to each other!

در ابتدا باید عرض کنم که روی سخن من در این مقاله و سایر مقالات بخش عمومی و خودآگاهی و خود باوری این وب سایت، با افرادی همچون خودم است که عادی و معمولی هستند؛ و به اشخاص خاص و فوق العاده که البته بسیار اندک هستند، کاری ندارم.

همه ما نیاز داریم دیگران به ما تسلی بدهند؛ نه فقط در مرگ و میر و فوت عزیزانمان بلکه، در همه   مشکلات و سختی های زندگی. تسلی یعنی دلخوشی دادن، امید دادن، آرامش دادن، ابراز همدردی و  همدلی کردن. تسلی یعنی دلداری دادن، انرژی مثبت دادن؛ و این چیزی است که همه به آن نیاز داریم.

وقتی برای کسی مشکلی پیش می آید و طاقت تحمل آن را ندارد، وقتی کسی مسئله ای دارد و نمی تواند آن را حل کند، وقتی سختی و مصیبت کسی را  فرا می گیرد و او در خود فرو  می رود و نمی تواند آن ها را  هضم کند، وقتی کسی بیمار می شود و  امید و  توان خود را از دست می دهد، در همه این موارد نیاز دارد به این که ما به کمک  او بشتابیم و به او دلداری و تسلیت بدهیم، انرژی مثبت بدهیم، امید و آرامش بدهیم و او را از تنهایی درآوریم؛ نیاز دارد به این که با او ابراز همدردی و همدلی کنیم و بگوئیم که ما در کنار تو هستیم؛ نیاز دارد به این که با صحبت کردن مسئله را برایش تجزیه و تحلیل و آسان ترکنیم  و اگر راه حلی داریم،  به او  ارایه نماییم.

و ما هم که خدا را شکر، در این کار استاد هستیم؛ و این واقعا نعمتی بزرگ و کاری پر ارج و ارزشمند است که ما هنگامی که دیگران در سختی هستند، در فشار هستند، بیمار هستند، مشکل و مسئله ای دارند و یا مصیبتی دیده اند، سریع خود را به آن ها نزدیک می کنیم تا احساس  تنهایی نکنند؛ و به آن ها تسلیت و دلداری می دهیم تا آرام شوند و راحت باشند؛ و به آن ها انرژی مثبت می دهیم تا قوی و بردبار باشند؛ و اگر راه حلی در نظر داشته باشیم، در طبق اخلاص می گذاریم و تقدیم شان می کنیم.....

این حرف ها مقدمه ای بود برای این که من وارد بحث اصلی شوم.  بحث اصلی بنده این است که این یک واقعیت آشکاری است که ما برای تسلی دادن به دیگران خیلی مهارت داریم؛ برای این که بیماری را به بردباری و مقاومت تشویق کنیم، خیلی مهارت داریم؛ برای این که به دیگران در مشکلات و سختی های شان کمک کنیم، خیلی مهارت داریم؛ برای این که به منظور حل شدن مسئله های دیگران راه حل هایی ارایه کنیم، خیلی مهارت  داریم؛ اما، وقتی خودمان مصیبت  زده  می شویم، قرارمان را از دست می دهیم؛ وقتی خودمان یا یکی از عزیزان مان بیمار می شود،  تحمل مان را از دست می دهیم و نمی توانیم خوب مقاومت کنیم؛ وقتی دچار مشکل یا سختی می شویم، قدرت و توان مان  را از دست می دهیم آن گونه که انگار کفایت لازم را برای تدبیر و برطرف کردن آن نداریم؛ وقتی با مسئله ای که شاید کمی بزرگ باشد و  ما را به چالش بکشد، مواجه می شویم، نمی توانیم  آن را حل و فصل کنیم و درمانده می شویم! و در همه این موارد، ممکن است دست به کارهایی بزنیم که نادرست است، و راه حل هایی را در پیش بگیریم که وضعمان را بدتر می کنند؛ به همین دلیل، ما هم نیاز داریم که در چنین مواقعی دیگران به کمک ما بیایند و به ما تسلی، دلداری، آرامش و انرژی مثبت بدهند و راه حل های خوب به ما ارایه کنند.

 خیلی عجیب است؛ این طور نیست؟! به نظر شما چرا .... این چنین است؟! چرا و چگونه است که ما در ارتباط با دیگران آن قدر توانایی داریم که با مهارت تمام به آن ها آرامش و انرژی مثبت می دهیم و راه حل ارایه می کنیم؛ ولی، وقتی نوبت به خودمان می رسد و  مبتلا به مصیبت، مسئله، مشکل، سختی و بیماری ای می شویم، از عهده آرام کردن خودمان و آرامش و انرژی مثبت دادن به خود، ناتوانیم؟! شما دلیلش را می دانید یا مایلید دلیل آن را بدانید؟ خب ... به هر صورت من سعی می کنم دلیل آن را در این جا برای شما توضیح دهم؛ دلیلشبه عقیده من این است که:

وقتی دیگران مصیبتی می بینند، ما خود را مصیبت زده نمی دانیم و احساس آن دوست مصیبت زده را نداریم؛ وقتی کسی به مشکل و سختی می افتد و زندگی اش به چالش کشیده می شود، ما این احساس را نداریم و مشکل و سختی او را حس نمی کنیم و  خود را با چالشی مواجه نمی بینیم؛ وقتی کسی مسئله ای دارد و نمی تواند آن را حل کند و درمانده شده است، ما خود را مواجه با آن مسئله  و درمانده نمی بینیم و درماندگی را حس نمی کنیم؛ وقتی کسی بیمار می شود و ناراحت است و درد می کشد، ما درد نمی کشیم و این احساس را هم نداریم؛ ما از دور به آن  مسئله،  مشکل، سختی، بیماری یا مصیبت،  نگاه می کنیم؛ و می توانیم آن را بفهمیم و فقط همین! یعنی ما او را می فهمیم ولی، درد او را و مسئله  و مشکل و مصیبت او را  حس نمی کنیم و نمی توانیم حس کنیم.

 هر یک از ما فقط می تواند مسایل و مشکلات و بیماری ها و مصیبت ها ی خودش را حس کند؛ اما مشکلات و مصایب دیگران را نمی تواند حس کند و فقط می تواند آن ها را بفهمد و از دور به آن ها نگاه کند؛ و به همین دلیل، قادر است انرژی مثبت بدهد و دلداری و تسلیت بدهد و فارغ از غم و اندوه و تلاطم درونی، راه حل های خوب ارایه کند. ولی اگرخودمان مصیبت زده، بیمار، یا در سختی و مشکلات و عذاب باشیم، نمی توانیم به خود دلداری و تسلیت و آرامش بدهیم چون آن را حس می کنیم و احساس مان هم درگیر می شود؛ و همین درگیر شدن احساس، قدرت و توان ما را کم می کند و انرژی مان را تحلیل می برد!

بنابراین، همه ما نیازمند این هستیم که در مواقعی که برای یکی از ما مشکل و مصیبت و بیماری و سختی ای پیش می آید، به یکدیگر تسلی و دلداری دهیم و با تسلی دادن، آرامش و انرژی مثبت خود را نثار یکدیگر کنیم تا تحمل سختی ها و مصایب آسان تر شود و قوت و توانایی مان بیشتر گردد؛ و سزاوار است که نسبت به این موضوع مهم بیشتر عطف توجه نماییم و جدی تر از قبل به یاری هم بشتابیم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 38
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 168
  • بازدید سال : 867
  • بازدید کلی : 67,179