loading...
سایت رسمی حسین احمدی
حسین احمدی بازدید : 928 سه شنبه 10 تیر 1393 نظرات (0)

 

Lots Of worlds: Part 1

نگارنده در این مقاله قصد دارد برای نخستین بار "نظریه دنیاها" را(یعنی وجود دنیاهای نامحسوس متعدد را به عنوان یک نظریه) مطرح کند، و با این که مقاله مختصر است تا حد امکان آن را شرح دهد و اثبات نماید. و در همین ابتدا، یادآور می شود که این نظریه با "فرضیه جهان های موازی" که مدتی است مطرح شده، هیچ گونه رابطه ای ندارد و مربوط به لایه های نامحسوس عالم دنیا است.

مُلک و ملکوت یا عالم دنیا که برای ما قابل مشاهده است، و عالم غیب که برای ما قابل مشاهده نیست، معمولا خیلی ساده در کنار هم به کار می روند و به همین دلیل، ما تصور می کنیم که در عالم هستی فقط یک دنیا وجود دارد و یک عالم غیب.

اما موضوع به این سادگی که تصور می شود نیست؛ "غیب" فقط یک عالم نیست بلکه هزاران عالم است، و لایه های مختلفی دارد؛ و هر لایه از آن یک عالم مستقل است، و هر یک از عوالم غیب نیز نسبت به عوالم غیب مادون خود، غیب محسوب می شود، و از دید آن ها پنهان است ولی آن ها را می بیند و به عوالم مادون خود اشراف دارد. و البته همه در این نکته مشترک هستند که برای انسان "غیب" محسوب می شوند، و از دسترس حواس ظاهری او دور و پنهان اند؛ آن هم به طور مطلق؛ یعنی غیبی که امکان دیدنش برای انسان ها با این حواس پنج گانه ظاهری، وجود ندارد!

برای توضیح بیشتر باید عرض کنم که "غیب" بر دو نوع است:غیب مطلق و غیب نسبی. غیب نسبی یعنی غیبی که امکان دیدنش برای انسان با حواس ظاهری پنج گانه اش، وجود دارد، ولی به دلیل وجود موانعی چون زمان و مکان، از چشم بعضی از انسان ها(که در آن زمان و مکان حضور ندارند) پنهان است؛ مثلا برای کسانی که در شهر تهران زندگی می کنند، شهر اصفهان غیب محسوب می شود و از دید آن ها پنهان است؛ ولی برای کسانی که در اصفهان زندگی می کنند، شهر اصفهان مشهود و قابل رویت است.

هم چنین گذشته و آینده برای کسانی که در امروز و این زمان زندگی می کنند، غیب است؛ ولی برای کسانی که در گذشته زندگی می کردند و یا در آینده زندگی خواهند کرد، قابل رویت می باشند؛ چنان که امروز برای مردمان امروز مشهود و قابل رویت است.

اما غیب مطلق آن است که اساساً امکان دیدنش در این عالم مادی و با این حواس ظاهری وجود ندارد؛ نه در این مکان و نه در مکان های دیگر، نه در این زمان و نه در زمان های دیگر؛ و با ابزارهای مادی و حواس ظاهری قابل شناخت نیست!(1)

هر یک از عوالم غیب نسبت به یکدیگر غیب محسوب می شوند؛ بدین صورت که هر عالم غیبی که رتبه اش در عالم هستی کامل تر و بالاتر است، از چشم عوالم غیبی که پایین تر از آن هستند، پوشیده و مستور است؛ ولی  آن ها را می بیند و به آن ها اشراف دارد. اما عوالم غیب برتر از خودش را نمی بیند و آن ها از دیدگانش پوشیده اند.(2)

و آنچه که در این جا و در این مقاله می خواهم مطرح کنم  و شما خوانندگان عزیز باید بدانید این است که عالم  دنیا هم همینطور است و لایه های مختلفی دارد و هر لایه از آن برای خودش یک دنیا محسوب می شود، و از چشم سایر اهل دنیا پوشیده است!

دنیا، یعنی همین دنیای مادی شاید هزار لایه داشته باشد و عالم هستی واجد هزار دنیا باشد که همه در مادی بودن مشترک هستند، ولی دنیاهایی متفاوت اند؛ یعنی هر کدام یک دنیای مستقل اند که احکام و قوانین شان با احکام سایر دنیاها فرق می کند، و مختص به خود آن هاست؛ و موجودات ساکن در آن ها از چشم اهالی سایر دنیاها که جسم شان از لطافت کمتری برخوردار است، پوشیده و مستورند؛ ولی مادون خود(در لطافت جسمانی) را می بینند.

 از بین موجودات دنیوی هر کدام که جسم شان در مادی بودن، لطیف تر باشد، از چشم موجوداتی که جسم مادی شان از لطافت کمتری برخوردار است، پوشیده و پنهان است؛ ولی به آن ها اشراف دارد و آن ها را می بیند. اما مافوق خود را نمی بیند؛ یعنی موجوداتی که لطافت جسم مادی شان از آن ها هم بیشتر است!

به همین ترتیب، باید عرض کنم که حداقل هزار دنیای مختلف با موجودات گوناگون در عالم ماده و طبیعت وجود دارد که  آن قدر علل و اسباب حاکم بر دنیایشان، و احکام و قوانین طبیعی زندگی شان با ما انسان ها فرق دارد که (ضمن این که ما را حیرت زده می کند) به ما می فهماند دنیاهای آن ها واقعا دنیاهایی دیگر است، و با دنیای ما انسان ها بسیار متفاوت است!

ما انسان ها در دنیای خودمان گرفتاری ها و محدودیت های زیادی داریم که موجودات ساکن در دنیاهای دیگر ندارند؛ به عنوان مثال:

ما از دیوار نمی توانیم رد شویم، ولی آن ها از دیوارهایی که ما به دور خود کشیده ایم، به راحتی رد می شوند!

ما روی آب نمی توانیم بایستیم و حرکت کنیم، ولی آن ها به راحتی روی آب دریاها و اقیانوس ها می ایستند و حرکت می کنند!

ما زیر آب نمی توانیم زندگی کنیم، ولی آن ها به راحتی می توانند زیر آب زندگی کنند، راه بروند، حرف بزنند و... با این که آبزی نیستند!

ما در کرات دیگر نمی توانیم نفس بکشیم و زندگی بکنیم، ولی آن ها به راحتی در کرات دیگر بدون این که از دستگاه های کمکی برای تنفس استفاده کنند، زندگی می کنند!

حرارت بیش از صد درجه(به عنوان مثال) جسم ما را می سوزاند، ولی جسم آن ها را نمی سوزاند؛ و جسم بعضی از آن ها را حتی 5 هزار درجه حرارت، و جسم بعضی دیگر را حتی چندین ده هزار درجه حرارت هم، نمی سوزاند!

ما برای نقل مکان و جا به جا شدن، خیلی کُند هستیم؛ و به همین دلیل ماشین و هواپیما ساخته ایم و از آن ها استفاده می کنیم تا سریع تر جا به جا شویم. ولی، آن ها خیلی راحت و بسیار سریع جا به جا می شوند؛ آن قدر که گاه طی الارض هم در مقایسه با سرعت آن ها هیچ محسوب می گردد!

ما نمی توانیم زیر زمین دوام بیاوریم، و زندگی کنیم؛ باید به سختی در زمین فرو برویم و زود هم برگردیم. ولی، آن ها قادرند بدون حفاری و تونل زدن، زیر زمین زندگی و به راحتی حرکت بکنند و حرف بزنند؛ و حتی می توانند به آسانی از یک طرف کره زمین فرو بروند و از طرف دیگر خارج شوند!

ما نمی توانیم اجسام سنگین را جا به جا کنیم برای همین جرثقیل ساخته ایم و از آن برای بلند کردن و جا به جایی اجسام سنگین استفاده می کنیم؛ در حالی که آن ها به راحتی می توانند اجسام بسیار سنگین(مثلا ده هزار تن یا صد هزار تن و حتی بیشتر) را بلند کنند و جا به جا نمایند، و این جا به جایی حتی می تواند خیلی سریع باشد!

آن ها به راحتی می توانند شکل قسمت هایی از جسم خود را تغییر  و یا حتی به طور کامل تغییر شکل بدهند؛ ولی ما برای یک تغییر شکل ساده مثلا بر روی بینی یا دست و صورت خود، کلی به دردسر می افتیم و باید هفت خوان رستم را پشت سر بگذاریم!

به هر حال، قصد من این است که شما را از این نکته بسیار مهم آگاه کنم که: 

دیوار بین دنیا و عالم(عوالم) غیب خیلی قطور است! و حداقل مانند یک کتاب قطور هزار صفحه ای می ماند  که هر صفحه از آن برای خودش یک دنیا است؛ و در آن موجوداتی زندگی می کنند که گر چه از جهت مادی بودن و دنیوی بودن  با ما مشترک هستند، ولی زندگی شان از جهت احکام و قوانین طبیعی زندگی، با زندگی ما خیلی متفاوت است.

باز هم به عنوان مثال باید عرض کنم که:

زلزله های پر قدرت خانه های ما را خراب می کنند، ولی خانه های آن ها با این زلزله ها خراب شدنی نیستند!

سیل و طوفان ما را و زندگی ما را به کام نابودی می کشانند، ولی هیچ آسیبی به آن ها و زندگی آن ها نمی زنند!

گرما و سرمای بیش از حد جان ما انسان ها را می گیرند، ولی قادر نیستند جان آن ها را بگیرند! و ... به همین دلایل، عمر آن ها هم از عمر ما بسیار طولانی تر است!

یادآوری می کنم که عالم(عوالم) غیب هم عرض و هم مرز دنیا و در این جهان نیست؛ بلکه آن ها اساساً زمان و مکان مادی ندارند و (نه در عرض بلکه)در باطن عالم دنیا قرار دارند. بنابر این، استفاده از واژه "دیوار" هم در این جا به صورت مجازی است.

یک نکته مهم که در ابتدای مقاله هم به آن اشاره کردم و باز بر آن تأکید می کنم این است که منظور بنده از نوشتن این مقاله، پرداختن به "فرضیه جهان های موازی" نیست؛ زیرا این فرضیه یک فرضیه علمی تخیلی است که ممکن است واقعیت داشته باشد و یا صرفا یک فرضیه بی اساس باشد، یا این که اشکالاتی بر آن وارد باشد؛ و بنده هم در حال حاضر هیچ گونه قضاوتی در باره آن ندارم. چون، از محتوای آن اطلاع دقیق و درستی ندارم و بیشتر در باره آن شنیده ام؛ و بی شک پس از مطالعه، انتقادات خاص خود را بر آن فرضیه خواهم داشت؛ اما "نظریه دنیاها"  یک نظریه خیلی جدی و مبتنی بر واقعیات موجود است؛ واقعیاتی که قابل مشاهده و دسترسی هستند.

 

بحث این مقاله به طور خاص در باره دنیاهای متفاوتی است که بعضی از آن ها را مردم جهان شاید صدها سال است که  می شناسند و از وجود آن ها اطلاع دارند. برای ساده تر شدن و روشن تر کردن بحث و به عنوان مثال(البته مثال غیر هم سنخ) باید عرض کنم همه مردم می دانند که مورچه ها برای خودشان دنیایی دارند که متفاوت از دنیای ما انسان هااست و پرندگان و خزندگان نیز همینطور.

هم چنین حیوانات از گوشت خوار و درنده گرفته تا علف خواران و حیوانات دیگر، هر کدام برای خودشان دنیای خاصی دارند که با دنیای ما انسان ها متفاوت است؛ و بالتبع احکام و قوانین مخصوص به دنیای خود را هم دارند؛ و نکته ای که بسیار بسیار مهم است این است که حد و مرز و توانایی و ناتوانی این موجودات(و سایر موجودات عالم دنیا) با قوانین حاکم بر دنیای خودشان مشخص می شود!

منظورم این است که این که موجودات عالم دنیا از چه نوعی هستند؛ مثلاً، پرنده اند، خزنده اند، زنبورند، ماهی اند، اسب اند، و یا غیره، این برای خودش حد و مرز معین و محدودی دارد، و میزان محدودیت ها و توانایی های انواع مختلف موجودات هم به همین نکته برمی گردد! یعنی به این که آن ها جزو کدام نوع از موجودات دنیوی هستند، و چه اصول و قوانینی بر نوع آن ها حاکم است.

البته باید خاطر نشان کنم که یک استثنا در بین موجودات عالم هستی وجود دارد و آن هم "انسان" است؛ او این استعداد را دارد که بتواند تا بی نهایت پرواز کند و مدام بر دانایی و توانایی و کمالاتش بیفزاید!    

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 38
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 32
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 67
  • بازدید ماه : 56
  • بازدید سال : 755
  • بازدید کلی : 67,067