loading...
سایت رسمی حسین احمدی
حسین احمدی بازدید : 255 چهارشنبه 04 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

Contradictory educating!

همه خوب می دانیم کشیدن سیگار و قلیان دود کردن کارهایی ناپسند و مضرند و در کشور ما هم انصافا روی این موضوع خیلی خوب کار شده است؛ ولی گاهی در یک متن ( خاطره – داستان ) عمومی که کارکرد تربیتی دارد یا در یک دیالوگ از فیلمی تلویزیونی یا سینمایی یا نمایشی در تئاتر مشاهده می کنیم که به عنوان مثال، این جمله بیان می شود که " بوی خوش عطر توتون فضای خانه را پر کرده بود ".  یا در مقابل یک عالم و دانشمند فرهیخته یک قلیان شاه عباسی خوشگل قرار دارد و ایشان هم قلیان را خوب کوک کرده و دود می کند! به نظر شما این چه معنایی می تواند داشته باشد؟!

  به اعتقاد من این نمونه کارها چه ما بخواهیم یعنی آگاهانه و از روی قصد باشد، و چه نخواهیم یعنی از روی قصد و آگاهی نباشد، علاوه بر این که بدآموزی دارند، از مصادیق تعالیم ضد و نقیض اند؛ چون، از یک طرف تعالیم تربیتی به مخاطبان می گویند سیگار و قلیان بد است و مضر است و از طرفی دیگر و به شکلی دیگر، از آن ها تبلیغ می شود و مورد مدحت و اقبال قرار می گیرند؟!

یا در مصادیق دیگر،  گاهی ما از طریق رسانه های عمومی که بطور رسمی یا غیر رسمی، شأن، جایگاه و رسالت تعلیم و تربیت را بر عهده دارند به کودکان، نوجوانان، جوانان و سایر آحاد جامعه می گوئیم که دروغ، سرقت، بی بند و باری و بدحجابی، کلاهبرداری و امثال این ها از جمله کارهای نادرست، قبیح و غیر انسانی اند؛ اما، در جایی دیگر و به شکلی دیگر در یک داستان یا خاطره که چاپ شده است یا به صورت فیلم در سینما و تلویزیون به نمایش درآمده است، از یک آدم حقه باز و دروغگو و کلاهبردار و سارق و بی بندو بار، یک کاراکتر خوب و دوست داشتنی می سازیم! چطور؟!

وقتی ما هنرپیشه های مشهور و برجسته که معمولا در فیلم ها نقش اول مرد یا زن را بازی می کنند، و مردم به آن ها علاقه دارند،  را در نقش یک سارق، کلاهبردار و یا یک دروغگوی بی بند و بار ظاهر می کنیم، مخاطب را دچار سردرگمی می کنیم! چون، از یک طرف آموخته است که این کارها زشت و قبیح اند، و از طرف دیگر احساس می کند به فلان هنرپیشه علاقه دارد و قلبا مایل است او مجازات نشود و یک جوری از زیر بار مجازات فرار کرده و نجات پیدا کند! یعنی، در آن واحد دو احساس ضدو نقیض به او منتقل می شود؛ یکی احساس تنفر از دزدی و دروغگویی و سرقت و کلاهبرداری و بی بند و باری و..... و دیگری احساس علاقه و همدلی با هنرپیشه ای که نقش این گونه آدم ها را بازی می کند! و نکته عجیب تر و بدتر(از نظر تربیتی) این که در این گونه فیلم ها معمولا عاقبت شخصیت های بد با ماست مالی کردن کارهای نادرست شان، ختم به خیر می شود؛ و این کار تعالیم ما را بیشتر گرفتار ضد و نقیض می کند!؟

 گاهی هم در یک برنامه تلویزیونی یا در مراسمی که در یک مجموعه فرهنگی اجرا می شود، به تبعیت از کشورهایی که از لحاظ فرهنگی با ما خیلی فرق دارند، مسابقه های پرخوری (خوردن ساندویچ بیشتر، پیتزا، سیب زمینی سرخ شده، شیرینی، ماست و...)برگزار می شود! این ها نمونه هایی از تعالیم ضد و نقیض اند که متاسفانه گاه ما در فرایند تعلیم و تربیت به معنای عام خود، مرتکب آن می شویم! چرا؟! چون هماهنگ نیستیم و هماهنگی نداریم و به جای ترویج فرهنگ و باورهای خودمان، بر تعصبات و احساسات فردی مان تأکید می کنیم!

آموزش و پرورش رسمی و غیر رسمی کشور ما(در همه ابعادش) یکپارچه است و یکپارچه هم عمل می کند و تاثیر می گذارد؛ حالا چه ما آن را یکپارچه و هماهنگ تلقی بکنیم یا قائل به این موضوع نباشیم و بدون هماهنگی و حساب و کتاب، هر کسی کارخودش را بکند: تلویزیون هر فیلم و سریالی دلش می خواهد پخش کند، سینما هر فیلمی را که دوست دارد اکران کند، معلم هر چه می خواهد سر کلاس بگوید، و کتاب ها و مجلات هم هر داستان و خاطره و شعر و مقاله ای را که به دست شان می رسد چاپ کنند، و هیچ هماهنگی کلی و توافق و معاهده ای هم بین این ها امضا نشده باشد!

در صورت دوم، یعنی وقتی قائل به یکپارچگی نباشیم و هماهنگ عمل نکنیم،  تصور کنید چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟!! خب، واضح است که تعالیم تربیتی ما پر می شود از ضد و نقیض گویی هایی که نتیجه ی عدم هماهنگی و یکپارچه ندانستن آموزش و پرورش(به معنای عام آن) است؛ و متاسفانه همان طور که ذکر شد، گاه ما نمونه هایی از این تعالیم ضد و نقیض را در کتاب ها، مجلات،  فیلم ها، سریال ها و نمایش هایی که جنبه عمومی دارند و رسالت و شأن تعلیم و تربیت دارند، می بینیم و مشاهده می کنیم؛ و ... تأکید می کنم که این ها نشان از عدم هماهنگی و هماهنگ عمل نکردن است، و باید اصلاح شود و هماهنگی لازم انجام گیرد.

  لطفا به این نکته خوب دقت کنید و بدانید و آگاه باشید که تعالیم ضد و نقیض، اساس و بنیان تعلیم و تربیت کشور  را به باد فنا می دهند، و آن را به نابودی می کشانند! بنابراین، ما باید بیشتر مراقب و هشیار باشیم؛ آموزش و پرورش ما، هم در قسمت اهداف آموزشی و هم در قسمت روش های تربیتی و پرورشی، باید هماهنگ عمل کند، و صدا و سیما و سینما و تئاتر و هر رسانه ی دیگری که جنبه عمومی و شأن و جایگاه تعلیم و تربیت دارد نیز باید با نظام آموزش و پرورش هماهنگ باشد و آن را تنها نگذارد، و تعالیم و پیام هایشان را هماهنگ کنند؛ تا همه به صورت منسجم و یکپارچه در تعلیم و تربیت و رشد و ترقی فرزندان این مرز و بوم یعنی کشور عزیزمان ایران، سهیم باشند .

امیدوارم همیشه منسجم، هماهنگ و موفق باشید

برچسب ها تعالیم ضد و نقیض! ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 38
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 55
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 88
  • بازدید ماه : 213
  • بازدید سال : 912
  • بازدید کلی : 67,224