loading...
سایت رسمی حسین احمدی
حسین احمدی بازدید : 434 سه شنبه 23 مهر 1392 نظرات (1)

Sphere

رعایت حد و مرز در زندگی برای هر فردی لازم است؛ و هر آدم موفقی باید برای خودش محدوده ای داشته باشد؛ و التزام و تعهد در عمل، به بایدها و نبایدها را بپذیرد؛ و بدون شک همین کار، رمز موفقیت او خواهد بود. زندگی لجام گسیخته و بدون حد و مرز، انسان را به جایی نمی رساند و باعث تزلزل شخصیت می شود، و شأن خانوادگی و اجتماعی را کم می کند، و مهم تر از همه این که راه پیشرفت در زندگی و تکامل روحی و معنوی را به روی ما می بندد.

 

هر انسانی با هر مسلک و باوری که دارد به خاطر همان مسلک و باورهایش باید متعهد و مسئول باشد و به باورهایش عمل کند؛ و طبیعی است که عمل کردن به این باورها خود به خود محدودیت ایجاد می کند. انسان هایی که هیچ نوع باور و مسلکی ندارند و خود را آزاد اندیش می دانند، در اشتباه هستند؛ چون، این آزاد اندیشی نیست، لاابالی گری است! این که کسی برای خودش در زندگی محدوده و حد و مرز مشخصی داشته باشد، البته نوعی ریاضت کشیدن محسوب می شود ولی، یک گام به جلو است؛ و اولین قدم رشد و پیشرفت در زندگی و تکامل روحی و معنوی می باشد. شما ببینید مرتاض های هندی از نظر روحی چقدر قوی می شوند و چه کارهای شگفت انگیزی انجام می دهند! این در اثر ریاضت کشیدن است؛ و به خاطر این است که آن ها برای زندگی و اعمال و رفتار خودشان حد و مرزی دارند، و باید و نبایدهایی را مراعات می کنند، و لجام گسیخته و لاابالی نیستند.

عارفان سرخپوست، عارفان چینی، عارفان ژاپنی، دراویش و صوفیان هم همینطور؛ آن ها هم ریاضت می کشند و به همین دلیل به درجات بالایی از نظر روحی می رسند، و قدرت های خارق العاده ای کسب می کنند؛ ریاضت کشیدن شان هم به این معناست که آن ها هم برای خودشان در زندگی برنامه های معین و حد و مرز مشخصی دارند که صد در صد به آن احترام می گذارند، و امر و نهی آن محدوده، و باید و نبایدهایش را بدون چون و چرا، مراعات می کنند!

از کجا می خواهید شروع کنم! دون خوان خوب است؟ دون خوان را که می شناسید؟! او آن طور که معروف است یک عارف سرخپوست مکزیکی، و از نظر روحی بسیار قوی و فوق العاده بود؛ و شاگردش کارلوس کاستاندا که امریکایی بود و ده سال نزد دون خوان تعلیم دید و ریاضت کشید؛ و او هم از نظر روحی بسیار قوی و خارق العاده شد.

هم چنین ماهاریشی ماهش یوگی و سایبابا که هر دو از مرتاضان هندی بودند و معروف است که به قدرت های خارق العاده ای دست پیدا کردند و ادعاهای عجیب و غریبی هم داشتند؛ و هر ساله صدها هزار نفر از سراسر دنیا به هندوستان می رفتند تا (مرتاضان هندی ویژه) سایبابا را ملاقات و توسط او مشکلاتشان را حل کنند! ماهاریشی هم آن قدر پیشرفت کرده بود که چنانکه می گویند، در هلند دانشگاهی با دانشکده های مختلف در زمینه طب و نجوم و...براساس آرا و عقاید و نظریات خودش تأسیس کرد(یا درصدد تأسیس آن بود). این ها هم حد و مرز مشخصی برای خودشان داشتند؛ و به هیچ وجه پا را از محدوده مورد علاقه و اعتقادشان فراتر نمی گذاشتند.

 و سایر عارفان بزرگی که پیرو ادیان بزرگ الهی بویژه دین اسلام بودند و علاوه بر کسب معرفت بالا و فوق العاده، کارهای خارق العاده ای را هم به ثبت رسانده اند؛ مثل عارفان و عالمان نامدار کشور بزرگ خودمان ایران، که از جمله آن ها می توان به:

 شهاب الدین سهروردی(شیخ اشراق)، میرداماد اصفهانی، ملاصدرای شیرازی، ملاهادی سبزواری، آقا سید حیدر آملی، سید علی آقا قاضی طباطبایی تبریزی، علامه طباطبایی تبریزی، شیخ محمد بهاری همدانی، ملا حسینقلی همدانی، میرزا جواد آقا انصاری همدانی، آیت الله آقا سید موسی زرآبادی قزوینی، آقا محمد تقی بهلول گنابادی (عارف معاصر)، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، عطار نیشابوری، شمس تبریزی، مولوی، سعدی، حافظ، حکیم ابوالقاسم فردوسی اشاره کرد؛ بزرگانی که آن قدر دانا بودند و آن قدر توانایی داشتند که هر کدامشان یک ملت بودند در عصر خویش، و آثار و برکات وجودی شان تا قیامت باقی است.

این ها تمام شان خود را به "محدوده" خاصی محدود کرده بودند، و برای زندگی خود قلمرو و حد و مرز معین و خاصی داشتند؛ و همین نکته، یعنی داشتن حد و حدود مشخص برای زندگی بود که موجب شد آن ها اشخاص فوق العاده ای بشوند؛ و اگر نبود این حد و مرز، بدون شک، این بزرگان به این درجات نمی رسیدند!

پس، بدون "محدوده" و با صراحت بگویم، بدون محدودیت زندگی کردن، و حد و مرز نداشتن، راه تکامل روحی و معنوی را بر انسان می بندد و ضمن اتلاف وقت، عمر آدمی را تباه می کند. برای رشد کردن و پیشرفت در زندگی و حرکت به سوی تکامل روحی و معنوی باید مبدأ و منتها و هدف و غایت زندگی انسان کاملا مشخص باشد؛ و هم چنین باید حد و مرز زندگی انسان به طور دقیق معلوم و معین باشد. هر انسانی باید برای خودش خطوط قرمزی داشته باشد و برای رعایت آن ها ملاحظه هیچ کس را نکند، و با احدالناسی رو دربایستی نداشته باشد، تا بتواند پیشرفت کند و از روحی قوی و فوق العاده برخوردار شود!

برای حفظ حدود و برای تکامل و پیشرفت باید جدی باشیم؛ خیلی جدی. اگر ملاحظه دیگران را بکنیم و رودربایستی نماییم، حداقل یک گام و بلکه بیشتر، به عقب برداشته ایم! مثلا برای ما که مسلمان هستیم اگر وقت نماز رسیده باشد و ما در جمعی حضور داشته باشیم، اگر آن قدر اعتماد بنفس و ایمان نداشته باشیم، که رک و راست و سفت و محکم بلند شویم و برای نماز خواندن اقدام کنیم، معلوم است که حد و مرز مشخصی برای زندگی خود نداریم، و یا اگر داریم، به طور جدی به آن ملتزم و پایبند نیستیم! و به همین دلیل (یعنی اگر جدی نباشیم و به حد و مرز خود متعهد و پایبند نباشیم) پیشرفت و تکاملی هم در ابعاد معنوی و روحی نخواهیم داشت.

خب، بگذریم؛ این ها در حکم مقدمه بود برای این که ذهن شما خواننده محترم را به این نکته مهم معطوف بدارم که احکام دینی و امر و نهی های الهی که در دین اسلام تشریح و تبیین و مورد تأکید قرار گرفته اند، صرفا یک سری قید و بندهای دست و پاگیر و مزاحم زندگی راحت و شاد نیستند؛ بلکه این ها همان حد و مرزهایی هستند که یک انسان مسلمان مومن و عامل را به درجات بالای روحی و معنوی می رسانند. ممکن است ما آن ها را شوخی بگیریم و اهمیتی به آن ها ندهیم ولی، این کار ما تغییری در ماهیت آن ها ایجاد نمی کند؛ چون آن ها متعالی هستند و عامل به خود را به تعالی می رسانند؛ و ما اگر آن ها را جدی نگیریم مشکل از ماست و به تبع، به رشد و تکامل روحی دست نخواهیم یافت!

اما ویژگی احکام دین اسلام چنانکه بنده مطالعه کرده ام، این است که با نیازهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی انسان سازگاری فوق العاده ای دارد، و در این گونه موارد فکر همه چیز را کرده است؛ و برای همه نیازها و شئون انسانی برنامه دارد، و همه نیازها و حتی غرایز را در حد اعتدال به رسمیت شناخته است.

یک مسلمان می تواند خیلی راحت کار کند، تحصیل کند، تفریح کند، ازدواج کند و... در عین حال با عمل به احکام و قوانین اسلامی و ایمان و اعتقاد، از سیر و سلوک هم عقب نماند و پیشرفت های لازم در امور روحی و معنوی را داشته باشد و به تکامل برسد؛ به گونه ای که یک زن مسلمان یا یک مرد مسلمان متأهل که اهل کار و تحصیل و تفریح و تفکر و شادی و گشت و گذار است، در همان حال می تواند یک عارف باشد؛ یعنی کسی باشد که از نظر روحی  و معنوی و اخلاقی به درجات بالا و فوق العاده ای رسیده است!

شما برای عارف شدن و سیر و سلوک از طریق عرفان های غیراسلامی مثل عرفان سرخپوستی یا با روش مرتاض های هندی و چینی و ژاپنی و حتی ادیان الهی (غیر از دین اسلام)، از زندگی طبیعی خود محروم خواهید شد؛ در عرفان سرخپوستی اگر کتاب تعلیمات دون خوان را بخوانید، خواهید دید که آن ها حتی از مواد مخدر هم برای رسیدن به مقامات معنوی استفاده می کنند؟! و هم چنین آن ها و مرتاض های هندی و چینی و ژاپنی کارهایی را می کنند و ریاضت هایی را می کشند که هم نامعقول و غیر انسانی هستند و هم انجام آن ها بسیار سخت و دشوار است، و آدمی را از کار و زندگی طبیعی باز می دارد؛ و اساسا التزام به ریاضت های آن ها به معنای خداحافظی کردن با زندگی عادی و طبیعی است. اشو هم در روش عرفانی خود بعد از سال ها ریاضت به این نتیجه رسیده است که خدایی در عالم هستی وجود ندارد؛ و ازدواج برای زن اسارت محض است؛ او زندگی اشتراکی را توصیه کرده است؛مثل مارکس و لنین!؟ و خلاصه آن قدر دستورات سیر و سلوک و خودسازی در روش اشو احمقانه است که آدمی به حیرت می افتد؛ و... پارک اشو هم که برای خودش حکایتی تأسف بار و باور نکردنی دارد!

 ولی، احکام و سیر و سلوک به روش اسلامی به هیچ وجه من و شما را از زندگی طبیعی و از نعمت های پاک و حلالی که خدای بزرگ آفریده است، محروم نمی کند؛ اسلام می گوید که راحت زندگی کنید، شادی و آرامش داشته باشید، ازدواج کنید و از لذت های مشروع و حلال استفاده کنید، کار کنید و درآمدتان را بالا ببرید، از انواع خوردنی ها و نوشیدنی های پاک و حلال بخورید و بیاشامید، به تفریح و گشت و گذار بپردازید، و هر کار دیگری که دلتان می خواهد انجام دهید؛ ولی یادتان باشد که:

شما مخلوق خدا هستید و او معبود شماست و باید او را عبادت کنید و غیر او را عبادت نکنید؛ دروغ نگویید؛ حقوق دیگران را پایمال و ضایع نسازید؛ ظلم نکنید؛ به دیگران تهمت نزنید و غیبت آن ها را روا مدارید؛ با دست و زبانتان به دیگران اذیت و آزار نرسانید؛ مال دنیا را به دست بیاورید ولی به آن دل نبندید طوری که اسیر آن شوید؛ از فقیران و مستمندان دستگیری کنید و به صورت معتدل اهل بذل و بخشش به نیازمندان باشید؛ انگل و سربار نباشید، کار کنید و اموال دیگران را به ناحق نخورید؛ خیر خواه مردم و جامعه باشید و به سراغ هر آنچه که برای شما یا دیگران و جامعه از جهت مادی و معنوی مضراست، نروید؛ اهل انصاف و مروت باشید و عدالت را زیر پا نگذارید؛ در آفرینش خدا و آغاز و انجام کار بشر اندیشه کنید؛ فکر و خیال خود را از هر چه که پست و نارواست پاک کنید؛ وقت خود را تلف نکنید و گرد کارهای بیهوده و بی فایده نگردید؛ کسالت و تنبلی را کنار بگذارید و هر روز با نیت پاک و درست و انجام کارهای شایسته و صالح، در انسانیت خود پیشرفت کنید.

تمام سیر و سلوک و قید و بند دین اسلام و حد و مرز آن تقریبا همین است. این محدوده دین اسلام است و التزام فکری و عملی به آن موجب میشود که ما علاوه بر برخورداری از یک زندگی عادی و طبیعی و پاک و توأم با آسایش و آرامش و آسودگی خاطر، به درجات بالای معنوی و روحی نیز برسیم و تبدیل به انسانی فوق العاده شویم. واگر کسی از ما مسلمانان این تجربه را نداشته است یعنی به جایی نرسیده است، دلیلش نقصانی است که در اعتقاد و پایبندی به دین اسلام و احکام آن دارد.

بنابر این، ما به این نتیجه می رسیم که محدودیت و محدوده داشتن و به حد و مرز خاصی ملتزم و پایبند بودن، نه تنها بد نیست بلکه لازم و ضروری و رمز موفقیت و پیشرفت و رسیدن به درجات بالای روحی و معنوی است؛ و همه ادیان و مکاتب الهی یا بشری و همه اقوام و طوایف برای خود حد و حدود و مرز و محدوده مشخص و معینی دارند، و بی قید و بند نیستند؛ اما در بین همه این ها محدوده دین اسلام و قید و بندی و حد و مرزی که مسلمانان دارند بسیار متعالی و فوق العاده است. چون، هم زندگی طبیعی و مادی و لذایذ پاک و حلال آن را بر ما روا می دارد و حرام نمی کند و هم از طریق عمل به دستوراتش و تعهد و پایبندی به حد و حدودش، ما را به درجات عالی و متعالی انسانی، روحی و معنوی می رساند.

امیدوارم همیشه شاد و پر از تعالی باشید

برچسب ها محدوده ,
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط صادق فروتن در تاریخ 1393/02/11 و 23:01 دقیقه ارسال شده است

با تشکر از استاد احمدی عزیز
بسیار مطالب ارزشمندی بود استفاده کردیم
پاسخ : صادق جان تشکر. خود شما هم فرد ارزشمند و با برکتی هستید.


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 38
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 47
  • بازدید ماه : 172
  • بازدید سال : 871
  • بازدید کلی : 67,183