loading...
سایت رسمی حسین احمدی
حسین احمدی بازدید : 497 دوشنبه 13 خرداد 1392 نظرات (0)

A philosophical outlook on the drug works in the body : Part 1

قسمت اول

داروها در بدن انسان چه تاثیری می گذارند و چه کاری را انجام می دهند؟ آیا آن ها جای خالی چیزی را پر و نقص و  کوتاهی ای را جبران می کنند، یا این که راه را هموار و بدن را برای دریافت انرژی های حیات بخش روحی آماده می کنند؟!

آیا داروها حامل انرژی و انرژی بخش اند، یا این که جسم و بدن انسان را برای دریافت انرژی های حیات بخش مهیا می نمایند؟ این، موضوع بحثی است که قصد دارم در این مقاله به آن بپردازم.

 

در ابتدا باید عرض کنم نگاه من به این مسئله، نگاه یک پزشک و از لحاظ علم پزشکی نیست، بلکه این مسئله را از زاویه دید و نگاه کسی بررسی می کنم که علاوه بر تحصیلات دانشگاهی، سال ها فلسفه خوانده و در مورد موضوع این مقاله فکر کرده است.

به عقیده بنده  روح انسان یک "فرستنده" است و بدن او یک "دستگاه گیرنده"؛ روح، کامل و بی نقص است و در کار فرستندگی اش نقص و ایرادی وجود ندارد؛ یعنی خداوند بزرگ در تقسیم ارواح تبعیضی روا نداشته و عدالت کامل را بین انسان ها محقق فرموده است. البته خاطر نشان می کنم در این جا بنده بحثی در مورد ارواح بزرگ و پاک پیامبران الهی و اولیاء خدا ندارم، بلکه به روح انسان به طور کلی نظر دارم؛ یعنی روحی که عموم مردم از آن برخوردارند و موجب حیات نباتی، حیوانی و انسانی آن ها می شود.

روح انسان فی نفسه، بسیار توانا، قوی و قدرتمند است، و هیچ نقصی ندارد. روح، پر از انرژی است و دریایی است سرشار از نیرو؛  و به یقین، کفایت لازم و کافی را برای اداره حیات معنوی و مادی انسان، دارد. ولی با این حال، چرا زندگی بسیاری از انسان ها از نظر حیات معنوی و مادی دچار نقص و اشکال است؟! اگر روح کامل و بی نقص است، پس نقصان و اشکال کار در کجاست؟

در پاسخ باید عرض کنم که اشکال کار در "بدن" ما است؛ این بدن ما و جسم ما است که مشکل دارد. جسم ما نسبت به روح، یک گیرنده است، و  گیرنده های ما اشکال دارند؛ یعنی  هر مشکلی هست در گیرنده های ما است؛ چطور؟!  

شرح مطلب این است که همان طور که گفته شد، روح دریایی سرشار از نیرو و انرژی است و علاوه بر آن به خاطر انس و علاقه ای که به بدن دارد، بسیار مشتاق است که تمام نیرو و انرژی اش را نثار بدن نماید. اما، بدن ما مشکل  دارد، سلول های ما مشکل دارند، ژن های ما مشکل دارند، دی ان ای ما مشکل دارد؛ آن ها یا مسدودند یا معیوبند و یا از پایه و اساس ضعیف اند!

سلول ها اگر مسدود یا معیوب و ضعیف باشند، نمی توانند انرژی لازم و کافی را از روح که منبع انرژی های حیات بخش است، دریافت کنند؛ ژن ها اگر معیوب و ضعیف باشند، نمی توانند انرژی لازم و کافی را از روح دریافت کنند؛ دی ان ای که از همه مهم تر و حیاتی تر است، اگر ناقص و معیوب یا ضعیف باشد، نمی تواند انرژی لازم و کافی را از روح دریافت کند؛ و معلوم است که وقتی گیرنده ضعیف باشد و یا تنظیم نباشد و اشکال داشته باشد،  انرژی های روحی را یا برمی گرداند و یا آن ها را به طور ناقص دریافت می کند؛ و به درستی هم نمی تواند از آن ها استفاده کند.

بنابر این، حرف اساسی بنده این است که بدن انسان یک گیرنده است و روح انسان یک فرستنده پر قدرت! روح، کفایت، توان و انگیزه لازم و کافی را برای فرستادن انرژی و نیروهای حیاتی به بدن، دارد؛ و این کار را هم بدون وقفه انجام می دهد. ولی، بدن ما معمولا گیرنده خوبی نیست! جسم ما که گیرنده است و باید انرژی های روحی را بگیرد، و به خوبی از آن ها استفاده کند به دلیلی نقایص و عیوبی که دارد، و به دلیل این که کوک و تنظیم نیست، در بسیاری از اوقات نمی تواند انرژی های حیات بخش روحی را دریافت و به خوبی از آن ها استفاده کند.

به همین جهت و برای رفع مشکل به عقیده من، باید به سراغ "گیرنده" رفت و آن را معالجه و درمان کرد و ترمیمش نمود؛ باید بدن را اصلاح کرد،  باید شرایطی را در مغز و اعصاب و سلول ها و ژن ها و دی ان ای (تا جایی که ممکن است) به وجود آورد که:

1. بتوانند انرژی های روحی را به طور کامل دریافت کنند؛

2. و بتوانند آن ها را به خوبی به کار برند و مورد استفاده قرار دهند.

حال می رویم به سراغ داروها! داروها در بدن انسان همین کار را می کنند؛ آن ها سلول ها، ژن ها، مغز و اعصاب و... را علیرغم نواقص و عیوبشان، آماده می کنند تا بتوانند انرژی های روحی را دریافت و از آن ها استفاده کنند؛یعنی داروها عیوب و نواقص این گیرنده (یعنی بدن) را به شکل موقت یا همیشگی، برطرف می کنند تا آن ها بتوانند انرژی معنوی و مادی حیات بخش را از روح بگیرند و به مصرف برسانند؛

آن ها (داروها)عیوب و نواقص بدن را بسته به توان و قدرت شان، به شکل موقت برطرف، و یا برای همیشه، معالجه و درمان می کنند تا بدن بتواند گیرنده خوبی باشد، و بتواند انرژی های دریافتی را به خوبی مصرف کند. عمل های جراحی که به منظور درمان یا رفع نقیصه ای صورت می گیرد، نیز همین وظیفه را بر عهده دارند و همین کار را می کنند؛ و گیرنده های بدن را تا آن جا که بتوانند، اصلاح و ترمیم می نمایند.

 بنابر این، روح انسان که دریایی است مواج و پر از انرژی، در پشت سد بدن محبوس مانده است؛ و تاثیرگذاری اش مشروط است به سلامتی، کمال و توانایی گیرنده های ما (یعنی بدن)؛ و روح، همان طور که گفته شد، بسیار مشتاق است که از این سد، یعنی سد بدن، عبور کند و گیرنده های بدن را لبریز از انرژی های حیات بخش نماید؛ ولی، گیرنده ها باید سالم باشند، باید کامل باشند و باید تنظیم باشند تا بتوانند از انرژی ها، عطایا و مواهب روحی استفاده نمایند!

به همین جهت، باید به "بدن" توجه ویژه کرد؛ چون، هر اشکالی که در وجود ما هست، از همین بدن است. باید گیرنده های بدن و قسمت های مختلف آن را اصلاح و ترمیم کرد، و داروها نیز کارکردشان همین است؛ آن ها سلول های بدن و گیرنده ها را تا آن جا که می توانند، اصلاح و مهیا می کنند تا بتوانند از انرژی ها و نیروهای و مواهب بی دریغ روحی بهره مند شوند.

البته شما می توانید بگویید اشکال کار و نقصان از روح است، و داروها کارشان این نیست که بدن را برای دریافت انرژی های روحی آماده کنند؛ بلکه خود آن ها حامل انرژی هستند و در حد توانشان، انرژیی را که روح نتوانسته به بدن بدهد، به جسم و بدن انسان می رسانند! ولی، بنده این رأی را قبول ندارم و عقیده ام همان است که بیان داشتم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 38
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 55
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 112
  • بازدید ماه : 237
  • بازدید سال : 936
  • بازدید کلی : 67,248