loading...
سایت رسمی حسین احمدی
حسین احمدی بازدید : 178 جمعه 28 مهر 1391 نظرات (0)

From wish to ask

یکي از دوستان خوبم حدود 20 سال پيش با يک مسئله سخت و یک مشکل مواجه شده بود و به همین دلیل از من خواست چند ساعتي را دوستانه به او مشاوره بدهم و راهنمايي اش کنم . من هم استقبال کردم و با دقت به حرف هايش گوش دادم و با تجربه اي که داشتم قاطعانه سه راه حل ساده پيش پايش گذاشتم؛ و تاکيد کردم که اگر هر سه را با هم عمل کند به زودي پيروز و سربلند مي شود و بر مشکلش غلبه خواهد کرد. اما....

اما او با اين که مدعي بود آن مشکل خيلي آزارش مي دهد ، با این حال به حرف هاي من توجهي نکرد و هيچ يک از راه حل ها را عملي ننمود! بعد، رفت سراغ يک دوست با تجربه ديگر و چند ساعتي هم از او مشاوره گرفت و پس از آن هم، ساعت هاي متمادي از دوستان ديگر مشورت گرفت؛ ولي، توصيه هاي هيچ کدام را جدي نگرفت و عملي نکرد! سپس به سراغ يک مشاور حرفه اي رفت و ده جلسه مشاوره گرفت؛ ده جلسه ! و بعد هم چند مشاور حرفه اي ديگر را آزمود و ده ها جلسه ديگر راهنمايي شد و مشاوره گرفت؛ اما، باز به هيچ کدام عمل نکرد (؟! ). در نتيجه، مشکلش هر روز سخت تر و پيچيده تر شد، و يک مشکل به چند مشکل تبديل گردید؛ و همه مثل آتشي سوزان روح و جسم و زندگي او را احاطه کرده و سوزاندند! ....
15 سال از آن موضوع گذشت و حدود 5 سال پيش خسته و درمانده و بسيار رنجور و آسيب ديده، دوباره به سراغ من آمد و طي چند ساعت درد دل، باز همان مشکل و مشکلات دیگرش را براي من بيان کرد، و با اصرار و التماس از من خواست که راهنمايي و کمکش کنم.

من هم که در گوش دادن خيلي صبور بودم، با دقت حرف هاي تکراري او را شنيدم و پس از آن، جريان گفت و گو و مشورت 15 سال قبل و راه حل هايی که به او ارایه داده بودم، را به خاطرش آوردم. او نيز همه را به ياد آورد و پرسيد: " خب، حالا چه کنم ؟" من باز هم خيلي جدي و قاطعانه گفتم: "راه حل ها تغييري نکرده! همان ها است که گفتم...!"

بعد، خاطر نشان کردم که" دوست خوب من تو 15 سال از عمرت را تباه کردي و به جاي به کار بستن راه حل ها ، مدام از اين شاخه به آن شاخه پريدي و مشکلات را بيشتر و پيچيده تر کردي. تو با خودت دشمني کردي، و خودت را فريب دادي! تو.... تو واقعا نمي خواهي مشکلاتت حل شود، تو فقط مي خواهي گوش شنوايي پيدا کني و درد دل کني؛ و در يک کلام،  تو آرزو داري مشکلاتت حل شود اما واقعا نمي خواهي!

اگر واقعا مي خواستي مشکلت حل شود، با ساده ترين راه حل ها همان 15 سال پيش حل شده بود! و اين قدر سخت تر و پيچيده تر نمي شد!". بعد، اضافه کردم" هنوز هم دير نشده است! همان راه حل ها را به کار ببند مشکلاتت حتما حل مي شوند انشاءا...."
اما افسوس....الان، پنج سال ديگر از آن زمان مي گذرد ولي او با اين که هنوز مي تواند آن راه حل ها را به کار بندد، باز دست روي دست گذاشته و با اين و آن مشورت و درد دل مي کند و راه حل مي خواهد(؟؟!) شايد هم منتظر معجزه است!! و نمی داند معجزه و برکت را خداوند بزرگ در حرکت و تلاش ما قرار داده است؛ نه در تنبلی و دون همتی!
دوستان عزيز! مسايل و مشکلات ما واقعي هستند و راه حل هاي مشخص و واقعي هم دارند؛ و ما اگر بخواهيم (خواستن نه آرزو) آن ها را حل کنيم ، قابل حل هستند. لازم نيست ما راه حل آن ها را بدانيم، راه حل ها را مي توانيم از دوستان آگاه و با تجربه يا از مشاورين مجرب بگيريم، و با بکار بستن آن ها خود را از شر مشکلات خلاص کنيم؛ و مسايلمان را حل نمائيم.

فقط، بايد بخواهيم، نه اين که آرزوي حل مشکلات را داشته باشيم، و در خواب و خيال زندگي کنيم! و اگر آن ها را حل نکنيم، سيلي هاي مکرر و سختي به ما خواهند زد...
راستي، شما چگونه آدمي هستيد، اهل خواستن ايد يا آرزو کردن؟! مي خواهيد مسايلتان حل شوند، مي خواهيد از شر مشکلاتتان خلاص شويد، يا فقط آرزو داريد؟! اميدوارم اهل خواستن باشيد والا عمرتان تباه مي شود، و زندگي خود و اطرافيانتان را سياه مي کنيد! پس، خوب فکر کنيد، مشکلات تان را به هر کسي نگوييد! با ديگران درد دل نکنيد، بلکه با يک تصميم درست و منطقي و با خواستن و توکل بر خدا، اختيار زندگي خود را به دست بگيريد و آن را مطابق شأن و ميل خود بسازيد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 38
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 33
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 65
  • بازدید ماه : 190
  • بازدید سال : 889
  • بازدید کلی : 67,201